آیدین کوچولوآیدین کوچولو، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره
آوینا خانمآوینا خانم، تا این لحظه: 6 سال و 5 ماه و 19 روز سن داره

امید من آیدین

خط خطی

از وقتی آیدین مداد دستش گرفت و نقاشی کردن رو یادش دادیم خیلی تو نقاشی هم پیشرفت کرده و بنظرم برای بچه 22 ماهه واقعا عالیه . مثلا یه صورت آدم میکشه با چشم و گوش و بینی و لب خندون و موهاش که چقدر قشنگه .یادم باشه از نقاشیش عکس بگیرم .دیروز هم یه گنجشک میکشید عالی بود و ما تعجب کردیم .درخت و کوه هم میکشه . خلاصه گاهی وقتها روی دیوارها هم اثر تاریخی به جا میگذاره که یه روز پاک کن دادم و بیچاره یه سری رو پاک کرد ولی نمیدونم چه مزه ای داره نقاشی رو دیوار برای بچه ها. هر جا رو که فکرشو بکنی یا نکنی خط خطی کرده .پشت بشقاب غذا ! روی چرخ خیاطی ! در قابلمه ! جالبترینش روی کمر من ! یه روز که مشغول خیاطی بودم یه لحظه یه چیزی رو پشتم احساس کردم  و او...
23 تير 1395

موتور

بابایی برای آیدین موتور سه چرخ خریده و عصرها که هوا خنک میشه من یا بابایی میبریمش بیرون و اونم کلی ذوق میکنه هر چند که هنوز نمیتونه پاش رو روی پدال بگذاره ولی سمت چپ و راست رو یاد گرفته و میدونه برای عوض کردن جهت باید فرمون رو به کدوم سمت بچرخونه .یه بارم با موتورش تا بالای تپه نورالشهدا رفتیم ... ...
23 تير 1395

کتاب

آیدین از همون اول علاقه زیادی به کتاب پیدا کرد و واقعا هم براش مفید بود و خیلی از داستانها رو با خودش مرور میکنه و به زبون خودش تعریف میکنه .هم برای حافظه اش خوبه هم برای گفتارش  و  مفهوم لغات زیادی رو بخاطر داستانها یاد میگیره و ما هم براش کتابهای جدید میخریم . هرچند که بعد چند روز که موضوع کتاب براش تکراری میشه و داستانش رو یاد میگیره پارش میکنه و منم چسب میزنم و براش بایگانی میکنم و کتاب جدیدی رو براش میارم . یه روز که مشغول پخت ناهار بودم هی مزاحم کارم میشد و منم گفتم برو کتاب سبزک قورباغه پشیمان رو بخون .اونم کتاب رو باز کرد و بعد مدتی متوجه شدم صداش نمیاد و دیدم روی صفحه آخر کتاب خوابش رفته فداش بشم . ... (کتاب رو یه دور...
23 تير 1395

شب قدر

شب 21 رمضان تصمیم گرفتیم من و بابایی همراه آیدین در مراسم شب قدر شرکت کنیم . برنامه بالای تپه نورالشهدا در یه هوای عالی و خنک بود و ما مسیر رسیدن به بالای تپه  رو پیاده روی کردیم . آیدین موقع خوندن دعای جوشن کبیر کتاب مفاتیح رو از دستم میگرفت تا خودش بخونه و من  عقب میافتادم و مجبور میشدم بعدش خودم تند تند فرازها رو بخونم . آیدین تا ساعت 12 شب بیدار بود و بعد از بازیگوشی و خوردن آب و بیسکوییت و شکلات و ... دیگه خسته شد و خوابید . الهی بهترینها برای همه مخصوصا عزیزدل مامان مقدر شده باشه آمین . ...
23 تير 1395
1